در جواب آقا عرفان عزیز 

دستت درد نکنه بابت راهنماییت  

منم خیلی فکر کردم و به همین نتیجه رسیدم 

اگه خدا بخواد میخوایم یه جشن کوچولو بگیریم در حد 100 نفر به صرف شیرینی و شام و گل های عروسی را هم اگه دادن خدا خیرشون بده

آقا دیگه کی میتونه توی این دوره زمونه جشن آنچنانی  بگیره  

دیروز رفتیم یه سری خرت و پرت گرفتیم و یه ساعت چونه زدیم و خوشحال از اینکه خوب تخفیف گرفتیم 

حالا که از مغازه اومدیم بیرون و میخواستیم ببینیم که قیمت بازار چطوره مغازه کناری قیمتی که بهمون گفت کمتراز اون قیمتی هست که با تخفیف گرفتیم 

رفتم دست صاحب مغازه را گرفتم و آوردم بهش میگم قضیه اینه  

میگه اینا نامردن میدونن جنست را خریدی دارن میزنن تو سر قیمت تا منو خراب کنن 

شاید راست بگه ولی آقا اوضاع قیمت بازار خیلی خرابه 

هرکی یه سازی برا خودش میزنه  

یه جاش خیلی جالب بود 

دختر فروشنده خمیر دندون کلوز آپ را میگفت 1500 

گفتم خانم چرا اینقدر گرون من چند مدت پیش گرفتم 1000تومن 

در اومده به همکارش میگه خانوم فلانی شما این خمیر دندون را میدید چند 

اونم نه گذاشت و نه ورداشت گفت 2500 

خدا وکیلی خودشونم نمیدونن چطور گوش ملت را ببرن 

دوتا همکار تو یه مغازه یه جنسی رابا دوتا قیمت میفروشن 

در اومده یه آینه به اندازه یه کف دست میگه 6000تومن 

آقا شیشه مگه متری چنده؟ 

نظرات 2 + ارسال نظر
افسانه 1391/06/18 ساعت 23:12 http://gtale.blogsky.com/


ســــــــــــــلام

کنارجاده ی مجازیِ خیال ایستاده ام
و داد میزنم :
دربست تا آرامش ...
مرا ازاین شهر مه آلود ببرید
به روستای ِفراموشی و کوچه هایِ بی خاطره

دربست لطفا...

یه توصیه کوچولوی دیگه! سعی کن عکسای خوبی بندازی. از خاطراتت همین می مونه.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد