به قول دکتر انوشه:
گاهی وقتا آدما راه را عوضی می رند
گاهی وقتا عوضی راه می رند
مصداق بارزش را روز پنج شنبه با چشم خودم دیدم
قضیه از این قرار بود که:
جای همه دوستان سبز طرف های ظهر قسمت شد و رفتم پابوس آقا شاهچراغ(برادربزرگ آقا امام رضا(ع))
پشت آبخوری روبروی حرم نشسته بودم و زائرها را نگاه میکردم و توی عالم خودم بودم
هوا یه خورده سرد بود و خودم را جمع کرده بودم که زیاد احساس سرما نکنم
توی همین حین یه پسر حدود بیست و دو سه ساله داشت با موبایل صحبت می کرد و به من نزدیک شد
(اصلا دوست ندارم به مکالمه کسی گوش کنم) ولی این یکی چون نزدیکم بود .
بلند هم صحبت می کرد
صداش به گوشم رسید و جسته و گریخته چیزایی شنیدم
داشت به دوستش می گفت :
_____________
جواد اگه قیافم رو ببینی حالت به هم می خوره
آره از خونه فرار کردم
الان 2 روزه
بهم می گفت پسر من،پسر من بره جارو بزنه؟
بره قالی کول کنه؟
منم ازخونه زدم بیرون
والا هر چی گفتم من نذر دارم قبول نکرد
گفتم بهش
گفتم من نذر کردم شش روز برم حرم شاهچراغ خادم بشم
اونم قبول نکرد
منم از خونه فرار کردم
جواد یه بیست سی تومن پول می خوام و یه چند دست لباس
آره شبا هم اینجا می خوابم
جواد اگه بیان اینجا من از چشم تو می بینما
نری بهشون بگی من اینجا هستما
_____________
بله دوستان این پسر قصه ما چون نذر داشته که بیاد شاهچراغ خادمی
اما باباهه اجازه نمی داده ،اینم از خونه فرار کرده
خندم گرفته بود از این همه حماقت
خواستم بشونمش کنارم و یه خورده نصیحتش کنم
گفتم بی خیال یه دفعه داغ می کنم یه چیزی بهش می گم ناراحت میشه
خیلی ناراحت شدم که چرا جونای ما اینقدر از لحاظ دینی کم سواد هستند
می خواستم بهش بگم خب پسر خوب اون کسی که بهت گفته نذر کن همون هم بهت گفته
اگه داری نماز مستحبی می خونی و مادرت صدات کرد نمازت را بشکن و جوابش بده
حالا این بنده خدا اومده بود بدون اجازه پدر نذر کرده بود و وقتی با مخالفت پدر مواجه شده بود از خونه الفرار
شما چی قضاوت می کنید:
این بنده خدا برای خدا داره این کار را می کنه و خواه ناخواه یه خواسته هایی هم از خدا داره
اما خدا هم به خاطر سرپیچی از دستور پدر و مادر می خواد اینو تنبیه کنه
این از خدا خواسته داره و خدا هم میخواد گوشش را بپیچونه
فردا روز هم میشینه و پا میشه و میگه من برای خدا فلان کار کردم اما خدا خواستم را نداد و خدا هم منو دوست نداره و....
شما اگه جای خدا بودید چکار می کردید؟
یه نقل جالب هم براتون بگم خالی از لطف نیست
آیت الله بهجت(ره) خودشون می گفتند زمانی که ما جون بودیم بازار صوفی گری خیلی داغ بود
خبر رسیده بود به پدرم که محمد تقی توی نجف داره صوفی میشه
پدرم هم برام پیغام فرستاد که من راضی نیستم اعمال مستحبی انجام بدی
فقط واجباتت را انجام بده بیشتر راضی نیستم
منم از زمانی که پیغام به دستم رسید تا زمانی که پدرم زنده بود یه دونه ذکر مستحبی هم نگفتم
حتی الله اکبر های مستحبی نمازم را هم نمی گفتم
این کجا و ما کجا
آن کس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند بیدار کنیدش که بسی خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که داند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند
ببخشید که نظرات را تائید نکردم
دوست دارم به نظراتتون جواب بدوم و بهتون سر بزنم اما سرعت اینترنت افتضاحه
ایشالا فردا توی شرکت جبران می کنم با اینکه اونجا هم دست کمی از اینجا نداره
سلام خسته نباشی دوست عزیز
یه سر به من بزن اگه دوس داشتی لینکم کردی خبر بکن لینکت بکنم
باااااااای
واقعا متاسف شدم
ولی به نظر من کاره پدره هم اشتباه بود اما کار اون بچه 10 برابر پدره اشتباه بود
جالب بود
منم آپم بیا نظراتم بگو
یسلام
یه بار اومدم ولی عکسی ندیدم الان میام
سلام داستان خیلی پر مفهومممممممممممممممو خوبی بود هم از این داستان هم از وبلاگت خیلی خوشمان آمد................
ممنونم که بهم سر زدی
قسمت نظرات وبلاگ شما هم که فعال نیست
امروزیه روزخوبـــــــــــــه!فقط ســــــــــلام وآرزوی شروعی تازه
سلام عالی بود اما کارم خیلی زیاد بود
میگم این بلاگفا ما را مسخره کرد ها
یه بار وبلاگ باز نمیشه
یه بارنظرات
salam in dastanaike neveshti az khodete?
rasti to che sherkati hasti?
سلام ملیسا جان
هر از گاهی یه چیزی مینویسم
خواستم بیام وبلاگت اما امشب بلاگفا باز نمیشه
سلام این شعر تقدیم به همه دخترا به حمایت از پسرا آخه تو هر وبی میرم از بد بودن و نامرد بودن پسرا و خلاصه از این حرفا میزنن....
دوستت دارم پریشان....شانه میخواهی چه کار؟؟
دام بگذاری اسیرم.......دانه میخواهی چه کار؟؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن....
گریه کن پس شانه مردانه میخواهی چه کار....
فدای هر چی مرد تو دنیاست البته مرد.....
سلام
چاکریم
ما که هستیم
بقیه را هم باید از خودشون بپرسی
یک نفر هست که یادش هر روز
چون گلی توی دلم میروید
آسمان، باد، کبوتر، باران
قصهاش را به زمین میگوید
یک نفر هست که از راه دراز
باز پیوسته مرا میخواند!
دست گلت درد نکنه بابت کامنت های زیبات
عالی بود
هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی کشیدم
شبیه نیمه سیبی
که به خاطر لرزش دستانم
در زیر آواری از رنگ ها
ناپدید ماند
من که نیستم خسته از دیدار تو
خسته ام از بازی گردون تو ...
زیباترین نگاه
ماندنی ترین هستی
فریبنده ترین شعر
ولبریز ترین مستی
چگونه فقط کوچه های ذهنم را
با خیال تو خوش کنم
چگونه؟
سلام دوست عزیز!وبت خیلی خوشمله ! اگه دوست داشتی یه سر بهم بزن
سلام دوست خوبم
چرا بلاگفا باز نمیشه
نه وب شما نه مهسا نه داش علی نه ستاره
چرا اونوقت؟
سلام آقا کسری عزیز
ممنونم از لطفت و سپاس از مهربونیت
خیلی خوشمل بود کامنتت.سر بزن بیشتر عزیز.
به روزم.لینکم میشی کاکو
یا علی مدد
سرزده وارد مشو میکده حمام نیست
سلام داش علی
کوچیکتم به مولا
رو جفت چیشام
مردو از خدامه با چی لینکت کنم
یا علی کاکو
ها باشه کاکو حالاکه شما ای پونصدیو نمیستونی خودوم میستونمش ،صبربده!
پس ای کفش جق جقورو کی میستونی برام ؟والو عامو چراغ دارباشه هاااا
پیشرفتم محسوسه هااا!خوب یاد گرفتم؟
سلام
عالیه مهسا جان
خیلی قشنگ نوشته بودی
کم کم داری راه میفتی
سلام
مرسی.شب شما هم بخیر باشه
حق با شماست
بفرما بیا بزن
بعد اینکه شما تشریف بیاری آپ کردم
حالام مجبورتون نکردن نیاین
به عشق مولا ما بدون دعوت هر جا اسمش باشه میریم
ممنون اپم
سلام
قبل از اینکه خبر بهم بدی
اومدم
دیدم
نظر گذاشتم
وبرگشتم
سلام به کسری عزیز
گاهی وقتا جوونا یه راه اشتباهی رو برای رسیدن به هدفشون انتخاب می کنند که شاید سال ها بعد وقتی به تکامل فکری رسیدند از حماقتشون خنده شون بگیره...
سلام دوست خوبم
خدا کنه به تکامل برسن
راضیم
منم اونقدر باهاشون می خندم که دل درد بگیریم
سلام کسری آقوی گل
ممنون کسری جان باوجود دوستانی مثل شما عالیم
تهرانیم کاکوی عزیزوم
شبت زیبا
سلام دوس خودم
والو بیزار ای کفش جق جقو رو بخرم
عذابم نده والو
کسی که راه را غلط رفته، اگر درست راه برود، زودتر ممکن است راه درست را بیابد تا آنکه در راه درست، غلط راه میرود.
موافقم
خدا کنه ما از دسته دوم نباشیم
قابل توجه کسایی که میدون تا به عشقشون برسن!!!!!!!!!
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی....دگر نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت....
اگه اون تو را بخواد بغلت می کنه و با خودش می برتت
سلام من اومدم
ماشالله شمام خوب شوخ طبع تشریف داری
میبینم که اون کده مال امام زمانو ورداشتی
ایشالله که همیشه تو دلت باشه امام زمان
سلام قاصدک جان
ممنونم که اومدی
ممنونم که بهم تلنگر زدی
می دونی
راستش قراربود که هر دوسه روز یه بار قالب وبلاگم را عوض کنم
اما این قالب موندگار شد و پاک یادم رفت که کد را بزارم
ممنونم که یادم آوردی
گذاشتمش
بازم ممنون
به کعبه گفتم:
تو از خاکی منم خاک، چرا باید به دور تو بگردم؟؟
کعبه گفت:
تو با پا آمدی باید بگردی، برو با دل بیا تا من بگردم...
راه گلو را بغض می بندد!
راه چشم را خیمه ی اشک!
راه دانش و فرزانگی را جهل!
راه آزادی و کمال را تعصب!
و راه عشق را غرور
خدایا تو را قریب دیدم و غریبانه عاشقت شدم
تو را بخشنده دیدم و گناهکار شدم
تو را وفادار دیدم و هرکجا رفتم بازگشتم
تو را گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم
خدایا تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟.....
شاید امید داره یه روز آدم بشیم!!!!
ایمان ترانه ی آدمی ست.
قناری بی ترانه می میرد و آدمی بی ایمان...
موافقم
مثل باران های بی اجازه
وقت و بی وقت
در هوایم پراکنده ای
و من بی هوا
ناگهان خیسم از تو .....!
قند بدم خدمتتون
یا لباس گرم بیارم
هوا
خوب یا بد
فرقی نمی کند.
به هوای تو
من
نفس می کشم هنوز...!
و من
قرص های خواب
لیوان لیوان آب
آرزوی اینکه شاید تا ابد
خوابت را ببینم .......!!!
بروزم[گل]
د نه د
آب بخور اما قرص نه!!!!
کعبه به دیدار خدا میرویم
او که همین جاست کجا میرویم
حج به خدا جز به دل پاک نیست
شستن غم از دل غمناک نیست
احسنت
این حرف دل من بود
اما نمی دونستم چطور بگم
که شما فرمودید